جدول جو
جدول جو

معنی حلق آویز کردن - جستجوی لغت در جدول جو

حلق آویز کردن
(کَ دَ)
بحلق آویختن کسی را یا خود را تا خفه شود و بمیرد. آویختن از گلوگاه. در گلو طنابی کرده آویختن کشتن را
لغت نامه دهخدا
حلق آویز کردن
اعدام کردن، به دار آویختن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ / فِ کَ دَ)
بحلق آویختن. آویختن از گلوگاه
لغت نامه دهخدا